اینفوفرهنگ - نفیسه زارعی:روزهای تب و تاب انقلاب و درست در زمان مواجه جریانهای ضدونقیض های سیاسی که گاهی به واسطه تحرکاتشان، بیم فروپاشی نظامنوپا را به ذهن نزدیک میکردند، یکی از کاربردیترین ابزار در ایجاد مفاهمه مشترک از ارزشهای این نظام، رسانه های مردمی و زنده به نام نماز جمعه بود.
بزرگترین نمود تشیع انقلابی در روزهای دهه شصت و در دانشگاه تهران نمود پیدا میکرد، وقتی جمعیتی به هم فشرده تنگاتنگ هم در صف های نماز می ایستادند و خطیب با حرارت جریان شناسی سیاسی و عبادی را برای ایشان تبیین میکرد.از همین جا بود که ماشین ترور مجاهدین خلق فعالانه برای تخریب نماز جمعه و ایجاد رعب و وحشت در میان مردم انقلابی که صبح های جمعه سجاده به دست به محل اقامه نماز می آمدند، کارش را آغاز کرد و این به معنای بُرد بالای نماز جمعه در ایجاد بصیرت، وحدت و حفظ انسجام در نظام اسلامی بود.
بررسی سیر عملکرد تریبون نماز جمعه در دهه های گوناگون انقلاب چه در روزهای خطبه های آتشین رهبر معظم انقلاب و یا خطابه های حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی به عنوان امام جمعه های که تا پیش از فتنه 88، یکی از مؤثرترین خطیبان جمعه بود و حتی امروز که دیگر محل اقامه نماز برای رعایت کیفیت حال نمازگزاران بنا به فصول گوناگون تغییر میکند، نشان از انفعال نسبی آن دارد. انفعالی که حالا منجر شده تا قشر جوان کمتر خود را موظف به حضور در نماز بدانند.
البته نمازهای جمعه هایی مثل نمازهایی که به امامت رهبر انقلاب اقامه میشود از این قاعده مستثنی است؛ زیرا ویژگی عمده پویایی و مسائل مطروحه در خلال این نمازهای خاص عاملی برای جذب همه اقشار به حساب میآید. نگاه به این عملکرد ضرورت تغییراتی را در سیاستگذاری های خرد و کلان ستاد نماز جمعه به ذهن نزدیک میکند؛ ستادی که باید از شائبه های جریانات سیاسی چپ و راست به دور باشد و در فضای انقلاب تصمیمگیری نموده و آن را از طریق نماز جمعه به مردم در سراسر کشور منتقل کند و خود در این فضا جریانساز و نقش آفرین باشد. درست مثل روزهای دهه 60 که جریانسازی شناخت شبکه نفاق، ایجاد و هدایت جریانات سیاسی و فرهنگی و اموری از این دست در نماز جمعه اتفاق میافتاد.
لزوم جوانگرایی و ورود اندیشه های جدید که بارها در سطوح مختلف رهبر معظم انقلاب به آن در حوزه های گوناگون تأکید داشته اند، اینبار به صورتی جدی در زمینه برگزاری نماز عبادی سیاسی جمعه احساس میشود. این مسئله از ائمه جماعات تا مخاطبین آنها، یعنی از رأس هرم تا پایین را دربر میگیرد.
شورای سیاستگذاری ائمه جماعات با اتخاذ موضعی جوانگرایانه و درعین حال انقلابی، باید در مسیر تحول گام بردارد، استفاده از علمایی که شیوه های جذب جوانان انقلابی را برای جریانسازی سیاسی، فرهنگی و اجتماعی میدانند نظیر آیتالله سید محمد مهدی میرباقری، حجت الاسلام والمسلمین غلامرضا قاسمیان،حجتالاسلام و المسلمین سید علی خمینی و شخصیتهایی از این دست که با نگاه به مباحث و منابر خاصشان میتوان به ظرفیت غنی و پربار علمی آنها پی برد و به نوعی شکوفایی اصل مهم کادرسازی به سبک انقلاب اسلامی را در این دهه به عینه مشاهده کرد.
البته در آن روی سکه جریانات سیاسی خاص، نظیر طیف اصلاحات و وابستگان آن هم در این حوزه ورود کردهاند و زمزمه های استفاده از شخصیتهایی که با بررسی عملکرد علمی، فرهنگی و سیاسی شان عدم اقبال عمومی و بهویژه نسل جوان به آنها به چشم میخورد در این جناح و رسانه های مرتبط با آنها روایتگر عزم جزم ایشان است.
نکته قابل توجه این است که گزینه های مطرح شده از سوی این قشر عمدتا افرادی هستند که ناخودآگاه در جریانات گوناگون برای پرکردن خلأ عدم وجود شخصیتهای کاریزماتیک به آنها متوسل میشوند و در نهایت در چند بازی اخیر اصلاحات، پرده از روی حقیقت برداشته میشود که آنها تنها متضمن حیات سیاسی جریانی هستند که در فتنه 88 منزوی شده و بعد از انتخابات 96 علیرغم امیدهای زیاد به بی مهریهای نسبی دولت اعتدال گرفتار آمدند. از جمله این اشخاص حجت السلام سیدحسن خمینی و حجتالاسلام علی اکبر ناطق نوری هستند که در مقاطعی مثل انتخابات خبرگان رهبری و مانند آن مورد توجه این جناح واقع شدند. نکته دیگر این که باید از این افراد سوال کرد که در این چندین سال کجا بودند و چرا حال که صحبت از جوانگرایی در نماز جمعه است، در صحنه حاضر شدهاند و هر روز شخصی را به عرصه رسانه میفرستند تا از لزوم حضور این حضرات صحبت کند.
قطعا استفاده از ظرفیتهای انقلابی، مُقوِم یکی از مهمترین اجتماعات سیاسی عبادی مسلمانان است، اجتماعی که میتوان تاریخساز و تصمیمساز باشد و بر همین اساس در برنامه ریزی و سیاستگذاری با نگاههای آلوده سیاسی و یا نگاهی منفعلانه از کارکردهای اصلیش کاسته شود.